انعکاس
انعکاس

انعکاس

خداوند از نگاه ملاصدرا...

خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
    اما بقدر فهم تو کوچک میشود
    و بقدر نیاز تو فرود می آید
    و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
    و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
    و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
    و به قدر دل امیدواران گرم میشود...



بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا

    و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
    و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
    و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
    و بپرهیزید
    از ناجوانمردیهــا
    ناراستی ها
    نامردمی ها!
    چنین کنید تا ببینید که خداوند
    چگونه بر سر سفره ی شما
    با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
    و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
    و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند

    و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند...



اندکی فکر کن


به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.

 به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.



من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند، سوگواری می کنم.

من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند،
و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،گریه می کنم.

 به افراد دور و بر خود فکر کنید ...
کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.



قدر لحظات خود را بدانید.
حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !

"دیروز"
گذشته است؛
و
"آینده"
ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.
لحظه "حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.
اندکی فکر کن ...

بزرگراه زندگی

وقتی باختم، “مسیر” را یافتم؛

در بزرگراه زندگی همواره راهت، “راحت” نخواهد بود.


هر چاله ای، “چاره ای” به تو می آموزد.

دوباره فکر کن، فرصت ها “دو بار” تکرار نمی شوند.

پس به خاطر داشته باش برای جلوگیری از پس رفت،“باید رفت”!!

گرمی دل ها

دل من دیر زمانیست که می پندارد:

بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد

جان این ساقه نازک را

                       - دانسته-

                                بیازارد! ...

« دوستی » نیز گلی است؛

مثل نیلوفر و ناز،

ساقه ترد ظریفی دارد...


...زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست

تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست...


...باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه،

        عطر افشان

                   گلباران باد

پنج نفر در این دنیا

حداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدی تو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند

حداقل پانزده نفر در این دنیا هستند که تو را به یک نحوی دوست دارند تنها دلیلی که باعث میشود یک نفر از تو متنفر باشد، اینست که می خواهد دقیقاً مثل تو باشد یک لبخند از طرف تو میتواند موجب شادی کسی شود، حتی کسانی که ممکن است تو را دوست نداشته باشند هر شب، یک نفر قبل از اینکه به خواب برود به تو فکر میکند تو در نوع خود استثنایی و بی نظیر هستی یک نفر تو را دوست دارد، که حتی از وجودش بی اطلاع هستی وقتی بزرگترین اشتباهات زندگیت را انجام می دهی ممکن است منجر به اتفاق خوبی شود وقتی خیال میکنی که دنیا به تو پشت کرده، یه خرده فکر کن،شاید این تو هستی که پشت به دنیا کرده ای همیشه احساست را نسبت به دیگران برای آنها بیان کن،وقتی آنها از احساست نسبت به خود آگاه می شوند احساس بهتری خواهی داشت وقتی دوستان فوق العاده ای داشتی به آنها فرصت بده تا متوجه شوند که فوق العاده هستند...