جهان اى برادر نماند به کس |
دل اندر جهان آفرین بند و بس |
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت |
که بسیار کس چون تو پرورد و کشت |
چه بر تخت مردن چه بر روى خاک |
دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه برانگیز
در یکى از جنگها، عده اى را اسیر کردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا یکى از اسیران را اعدام کنند. اسیر که از زندگى ناامید شده بود، خشمگین شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد که گفته اند: ((هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید.))
شاه از وزیران حاضر پرسید: ((این اسیر چه مى گوید؟))
یکى از وزیران پاکنهاد گفت : اى آیه را مى خواند:
((والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس ))
((پرهیزکاران آنان هستند که هنگام خشم ، خشم هود را فرو برند و لغزش مردم را عفو کنند و آنها را ببخشند.))
(آل عمران / 134)
شاه با شنیدن این آیه ، به آن اسیر رحم کرد و او را بخشید، ولى یکى از وزیرانى که مخالف او بود (و سرشتى ناپاک داشت ) نزد شاه گفت : ((نباید دولتمردانى چون ما نزد سخن دروغ بگویند. آن اسیر به شاه دشنام داد و او را به باد سرزنش و بدگویى گرفت .
شاه از سخن آن وزیر زشتخوى خشمگین شد و گفت : دروغ آن وزیر براى من پسندیده تر از راستگویى تو بود، زیرا دروغ او از روى مصلحت بود، و تو از باطن پلیدت برخاست . چنانکه خردمندان گفته اند: ((دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز)) /font>
هر که شاه آن کند که او گوید |
و بر پیشانى ایوان کاخ فریدون شاه ، نوشته شده بود:
جهان اى برادر نماند به کس |
دل اندر جهان آفرین بند و بس |
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت |
که بسیار کس چون تو پرورد و کشت |
چه بر تخت مردن چه بر روى خاک |