زندگی برای دیگران

هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند


رودخانه ها آب خود را مصرف نمیکنند

درختان میوه خود را نمی خورند

خورشید گرمای خود را استفاده نمیکند

ماه ، در ماه عسل شرکت نمیکند

گل ، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد


نتیجه :

زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .

حال من...


حالا مدتی ست که ذهنم را خالی کرده ام...از خیال

و دلم را از امید...

نشسته ام لب ایوانِ روزمرگی

و نگاه میکنم به این روزها...

که برای خودشان می روند...

رسیده ام به بی حسی...به بی تفاوتی

رسیده ام به حس برگی که میداند...

باد از هر طرف که بیاد

سرانجامش...

                                                               هرچه بادا باد ...

و بدانم که شبی...

یادمان باشد...فردا حتما ناز گل را بکشیم

حق به شب بو بدهیم

و نخندیم دیگر به تر کهای دل هر گلدان !

و به انگشت نخی خواهم بست، تا فراموش نگردد فردا...زندگی شیرین است

زندگی باید کرد ولی نه به هر قیمت!

و بدانم که شبی خواهم رفت...

و شبی هست که نباشد پس از آن فردایی !

اگر کسی را دوست داری؟



شکسپیر : اگر کسی را دوست داری رهایش کن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده.


دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... او تکامل خواهد یافت.


دانشجوی آمار : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است.


دانشجوی فیزیک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است.


دانشجوی حسابداری : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، رسید انبار صادر کن و اگر نه ، برایش اعلامیه بدهکار بفرست.


دانشجوی ریاضی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل کرده و اگر نه در عدد صفر ضربش کن.


دانشجوی کامپیوتر : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، از دستور کپی - پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که دیلیت اش کنی.


دانشجوی خوشبین : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن... نگران نباش بر می گردد.


دانشجوی عجول : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر در مدت زمانی معین بر نگشت فراموشش کن.


دانشجوی شکاک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، از او بپرس " چرا " ؟


دانشجوی صبور : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد.


دانشجوی شوخ طبع : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش کن ، این کار را مرتب تکرار کن.

مرد...


یاد بگیریم مردانگی به جنسیت نیست. مردانگی به انسانیت است. یعنی انسان که باشی مردی. فارغ از اینکه چارقد بر سر می بندی یا سبیل هایت از بناگوش در رفته باشد. خدا وکیلی زنان قدیم که چادر به کمر می بستند و با یک نگاه زهره می ترکاندند مردتر بودند یا پسرهای امروزی که ساعت ها جلوی آینه می ایستند و زیر آبرو مرتب می کنند و.... ؟

انسان که باشی مردی. مرد بودن به تحمل است. اینکه نامردی ها را تاب آوری یعنی مردی. اینکه سکوت کنی به وقت غضب و عمل کنی به لحظه ای که باید دست به کار شوی یعنی مردانگی

مردانگی یعنی پیدا کردن چاه وقتی نمی توانی مابین مردمان مردنمای نامرد نفس بکشی. مردانگی یعنی دادکشیدن در تنهایی کوه وقتی کوچه و خیابان برایت تنگ است نه ناسزا گفتن به فرزند 2 ساله ات به خاطر ریختن لیوان آب بر روی فرش خانه...!!
مردانگی این نیست که به احساسات زن سیلی بزنی، مردانگی آنست که با دست های بزرگ و سنگینت قلب کوچک یک زن را بدست آوری….

مرد، نه این است که حمله آورد، بلکه آن است که در وقت خشم خود را بر جای بدارد و پای از حد انصاف بیرون ننهد.

مرد بودن یعنی کنار لحظه های ناب تنها،. بی کسی را تاب آوردن. دم نزدن درد وقتی شعله های آتش جگرت را تنوری می کند به سیخ نگاه کینه ورزان.

مرد بودن یعنی راه خود را رفتن. وقتی ایمان داری که درست می روی و به حرف دیگران بازنگشتن . یعنی بازیچه نافهمی اطرافیان نشدن.

مرد بودن یعنی خون توی صورت جمع شدن, رگ گردن برآمدن, لب گزیدن, اما تصمیم درست گرفتن, شتاب نکردن, منطقی رفتار کردن.

مرد بودن یعنی سوار کردن پیاده به نیت خدمت نه به جبر شهوت...

مردبودن یعنی هرزه پرست نبودن ! ! !

مرد بودن یعنی در دل نگه داشتن ...

مرد بودن یعنی استقامت . . .

مرد بودن یعنی صداقت ...

مردبودن یعنی از دور ، نمایِ کوهی را داری , مغرور و غمگین و تنها ...