بنویس دوستت دارم آخه می دونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته , به این سادگیا پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره ولی تو بنویس .. تو ... بنویس
تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستی می توانم تو را خط خطی کنم که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی و وقتی که نیستی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم...
هـنـوز هـسـتنـد پــــســــرانــــــے کـه بـوی مـردانــگـی مـی دهـنـد ...
در دسـتـانـشـان عـزت یـک مـرد واقـعـی لـمـس مـی شـود ...
مـی شـود بـه آنـها تـکـیـه کـرد ...!
...
اهـل نـامــوس بــازی نیـسـتنـد !...
مـی شـود روی حـرف و قـول هـایـشـان حـسـاب کـرد ...!
هـنـوز هـم هـسـتنـد دخــــتـــــرانــــــے کـه تـنـشـان بـوی مـحـبـت خـالـص مـی دهـد !
بـکـر و نـابـنـد ...
احـسـاسـاتـشـان دسـت نـخـورده اسـت، لـمـس نـشـده انـد، تـحـقـیـر نـشـده انـد ...
آری، هـنـوز هـم هـسـتنـد !
نـادرنـد ! کـمـیـاب انـد ! پـاک انـد !
روزی کـه قـرار مـی شـود کـنـار گـوش کـودکـی لالایـی بـخـواننـد
شـرمـشـان از نـام "مـــــــــادر" نـمـی شـود !
و در آغـوش هـمـسـرشـان، چـشـمـانـشـان را نـخـواهـنـد بـسـت کـه بـا رویـای دیـگـری سـر کـننـد
هـنـوز آدم هـایـی از جـنـس فـرشــتـه پیـدا مـی شـونـد ...
کـمـیـاب انـد !
امـــا هــســتنــد ...