عاشق شدن...
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره...
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری...
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری...
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی...
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی...
از حموم که اومدی بیرون ببینی حوله ات گرمه...
آخرین امتحانت رو پاس کنی...
کسی که معمولا زیاد نمیبینیش ولی دلت میخواد ببینیش بهت تلفن کنه...
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمیکردی پول پیدا کنی...
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی...
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه...
بدون دلیل بخندی...
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف میکنه...
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم میتونی بخوابی...
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما میاره...
عضو یک تیم باشی...
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی...
دوستای جدید پیدا کنی...
وقتی اونو میبینی دلت هری بریزه پایین...
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی...
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی...
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینی و ببینی که فرقی نکرده...
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی...
یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره...
یادت بیاد که دوستات چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ... باز هم بخندی...
وقتی زندگی 100 دلیل برای گریه کردن به تو نشون میده تو 1000 دلیل برای خندیدن به اون نشون بده...
اینها بهترین لحظههای زندگی هستند..قدرشون رو بدونیم ." زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد.
بعضیاش
خیلی غیر منتظرست...اما زندگی یعنی هیجان...انرژی...شادمانی...در کنارش
چیزایی هست که آدمو به آرامش کامل میرسونه...مثل نگاه ردن به غروب
خورشید..قدم زدن کنار ساحل... که واقعا یه چیز دیگست...و زیبایی همه اینها
وقتی به اوج می رسه که بدونی یکی دوستت داره...یه احساس خیلی خوب که بشه
بهش اعتماد کرد.....
نظر شما چیه ؟؟
سلام :
وبلاگه قشنگیه همینطور مطالبش .
اگه امکان داره باهم تبادل لینک کنیم .... میتونید خبرشو به من بدید ؟؟؟؟
درسته با قدرت تمام پیش به سوی خوشبختی."ok?