غم عاشورا

دوست دارم کز غم جانسوز عاشورت بمیرم

بنده آنگه باشم او را کز غم مولا بمیرم

 

میکشد شرمم که بعد از او نفسهایت هنوزم

جای دارد کز غم ، این زندگانی ها بمیرم

جای دارد کز غم ، این زندگانی ها بمیرم

 

کاش سیلی گردد ، این اشک غمش آید ز چشمم

تا مگر ویران کند ، بنیاد عمرم را بمیرم

 

می زنم خود لاف عشق ، اما شود ثابت زمانی

چون رسد بر کوی جانا ، جان دهم آنجا بمیرم

 

کاش سر بر تربت کویش نهم در آخرین دم

در جوار قتلگاه زاده زهرا بمیرم

 

کشته شد جان جهانی ، مرگ بر این زندگانی

زندگی آن است که از این مهنت عزما بمیرم

 

یا کنار نهر علقم ، دست غم بر سر بکوبم

وز غم ناکامی آن تشنه لب ، سقا بمیرم

یا کنار نهر علقم ، دست غم بر سر بکوبم

وز غم ناکامی آن تشنه لب ، سقا بمیرم

 

دوست دارم کز غم جانسوز عاشورت بمیرم

بنده آنگه باشم او را کز غم مولا بمیرم

نظرات 1 + ارسال نظر
ParsCloop.com چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:13 ب.ظ http://ParsCloop.com

سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبا و جالبی دارید ، تبریک میگم
لطفا نظر خودتونو در باره سایت من ارسال کنید
منتظرتون هستم

سلام.متشکرم در اولین فرصت حتما...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد