گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار تا بگویمت هنوز هم به آن صداى آشنا امید بسته ام.
اى
تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمین! دل جدا ز یاد تو آشیانه اى خراب وبى صفاست
یاد سبز وروح بخش تو یاد لطف بى نهایت خداست کوچه باغ سینه ام اى گل محمدى
به عطر نامت آشناست آنکه در پى تو نیست کیست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است
در کجاست؟
اى
کرامت وجود! باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تو بوى مرگ مى دهد بوى
خستگى فسردگى کوچه ها در انتظار یک نسیم روح بخش یک پیام آشنا ودلنواز سینه
را گشوده اند. کوچه هاى ما همیشه عاشق تو بوده اند.
اى
کبوتر دلم هوایى محبتت! سینه ام آشناى نعمت غم است گر هزار کوه غم رسد
هنوز هم کم است از درون سینه ام ناله هاى مرغ خسته اى به گوش مى رسد.
بالهاى زخمى ام نیازمند مرهم است.
صبحگاه
جمعه ها آفتاب یاد تو ز (ندبه)هاى ما طلوع مى کند. آنکه شب پس از دعا با
سرود اشتیاق ونغمه امید با دلى سفید خواب رفته است روز را به شوق دیدنت
شروع مى کند اى تو معنى امید وآرزو! اى براى انتظار عاشقانه آبرو! عشقهاى
پاک در میان خنده ها وگریه هاى عاشقان پیش عصمت الهى ات خضوع مى کند.
اى
بهانه اى براى زیستن! اشتیاق همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است. جمکران
جلوه اى از انتظار وشوق ماست اى بهار جاودان اى بهار آفرین ما در انتظار
مقدم توییم اى امید آخرین!
اى
عزیز دل پناه شیعیان اى فروغ جاودان! سایه بلند نام ویاد تو از سر وسراى
عاشقان بیقرار کم مباد قامت بلند شوق جز بر آستان پرشکوه انتظار خم مباد...