به راستی اگر۰۰۰
اگر دروغ رنگ داشت
هر روز شاید
ده ها رنگین کمان
در دهان ما نقش می بست
و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت
عاشقان سکوت شب را ویران میکردند
اگر براستی خواستن توانستن بود
محال نبود، وصال
و عاشقان که همیشه خواهانند
همیشه میتوانستند تنها نباشند
اگر غرور نبود
چشم هایمان بجای لب ها سخن نمی گفتند
و ما کلام دوستت دارم را
در میان نگاههای گه گاهمان جستجو نمیکردیم
اگر عشق ارتفاع داشت
من زمین را در زیر پای خود داشتم
وتو هیچگاه عزم صعود نمیکردی
اگر دیوار نبود شاید نزدیکتر بودیم
همه ی وسعت دنیا یک خانه میشد
و هیچ کس
در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمیشد
اگر کینه نبود
قلب ها تمام حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند
اگر عشق نبود
به کدامین بهانه، میگریستیم و میخندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری، بیگمان پیش از اینها مرده بودیم
اگر عشق نبود.
اگر خداوند یک آرزوی انسان را برآورده میکرد
من بیگمان دوباره دیدن تو را آرزو میکردم
و تو نیز هرگز ندیدن من را
آنگاه نمیدانم براستی خداوند کدام یک را میپذیرفت؟؟؟؟؟
بیا با هم یک تصویر زیبای دیگر از عشق بکشیم ، تصویری مثل آن نقاشی دیروز
تا به یادگار بماندو این یادگاری مثل یک خاطره بماند ، تا ما نیز مثل خاطره ها باشیم ، نه خاطره ای از گذشته ، خاطره هایی شیرین از هر روز زندگی مان که همیشه تا ابد در قلبمان به یادگار بماند!
اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی
اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی
تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم
خسته نباشید
خیلی قشنگه