نامه ای از خدا

نامه ای از خدا  
دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن، مداوا کردنش با من

اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من

بیفشان قطره اشکی، که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من

اگر درها به رویت بسته شد، دل بر مکن از ما
در خانه دق الباب کن، وا کردنش با من

به من گو حاجت خود را، اجابت می کنم، آری
طلب کن آنچه می خواهی، مهیا کردنش با من

بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را، جمع و منها کردنش با من

چو خوردی روزی امروز ما را، شکر نعمت کن
غم فردا مخور، تامین فردا کردنش با من

به قرآن، آیه رحمت فراوان است، ای انسان
بخوان این آیه را، تفسیر و معنا کردنش با من

اگر عمری گنه کردی، مشو نومید از رحمت
تو نام توبه را بنویس، امضا کردنش با من

حکمت سختیهای زندگی

   یک کتاب را اگر صحافی نکنند زشت و بد قواره میشودو انگار که زیر چرخ ماشین رفته باشد اما وقتی صحافی میکنند چه شکل شکیل و صافی به خود میگیرد.البته صحافی کردن کتاب هم آداب خود رادارد یکی اینکه ساعتها باید زیر دستگاه فشار باشد و تا آن فشارها و قبضها و گرفتگیها نباشد آن شکل کشیده و هموار و صاف هم اتفاق نمی افتد و یادمان باشد هر یک از ما چیزی شبیه یک کتابیم و قبضها و فشارها و گرفتاریها همان فشارهایی است که به صلاح ما بوده و ما را صیقل زده و اهل صفا و صدق میسازد.

باورم کن::::::

 

  باورم کن::::::

میون ساز و برگ ترانه هام، نام و نشون تو پیدا شده
دنیای بی رحم و مروت آدما با وجود تو برام زیبا شده
قصه های ناتموم شبهام با پرواز دل تو باز محیا شده
شب های بی ستاره دیروزم با تو که اومدی فردا شده
ای عزیز با اومدنت غزلواره عاشقی ورد زبونم شده
با وجود نامهربونیها، دل پاک تو همسفر مهربونم شده
ای عزیز همه غم و غصه دنیات رو به دل تنگم بده
با داشتن روزهای خوش در زندگی، شبهای قشنگم بده
دلم بهاری نیست اما آرزو دارم همیشه تو بهار باشی
بعد هزار بار شکستن من با دل شکستم تو وفادار باشی
هرچی که خواب رنگی پیدا میشه میخام که مال تو باشه
سخنهای عاشقونه و گفتن دوست دارم ها کار تو باشه
نکن گریه که اگه گریه کنی دلم از گریه تو دوباره میگیره
گل های باغ آرزوم اگه گریه کنی پرپر میشه و میمیره
دیگه نگو که تنهایی چون میخام همیشه در کنار تو باشم
تو قصه و تو رویاهای شبونه من تنها وفادار تو باشم
عزیز در سرزمین خورشید آرزو من از عشق تو هستی
تو که برای لحظه های سرد و تنهام از شعر سر مستی
نذار دلم دوباره تنها بشه مثل غروب دریا بیصدا بشه
نذار در اوج شکست، از امشب راهی روز فردا بشه
میخام که گل های بهشتی رو باهات هم آغوش بکنم
میخام که شادیهای دلت رو پر نقش و نقوش بکنم
تو لحظه های با تو بودن دلم پرواز رو احساس میکنه
عطر و بوی تن بهاریت ازم بودنت رو التماس میکنه
عزیز سفر به باغ چشمای تو بسیار قشنگ و زیباست
قشنگتر ز همه جای دنیا فقط چشمای ناز و پر وفاست
چشمای قشنگت رو دوست دارم چون بهار دل انگیز
نه مثل فصلهای زرد دلم که همیشه رنگ زردی پاییز
به انتظار دیدن روزی میشینم که تو جدا از من نباشی
میخام کاری کنم دیگه شبی به فکر تنها نشستن نباشی
میخام اگه تو پرنده ای، من اون بال پروازت باشم
اگه تو عاشق هستی، من همون یار وفادارت باشم
                
 
                                                                                       از مسافر غریب جاده...

برای آنان که جواب نمیدهند!!!

             هیچ چیز را بی جواب نگذاریم:  

جواب سلام را با علیک بده /جواب تشکر را با تواضع /جواب کینه را با گذشت            

جواب بی مهری را با محبت /جواب ترس را با جرئت /جواب دروغ را با راستی

جواب دشمنی را با دوستی /جواب زشتی را به زیبایی/جواب توهم را به روشنی

جواب خشم را با صبوری /جواب سرد را به گرمی/جواب نامردی را با مردانگی

جواب همدلی را با راز داری /جواب پشتکار را با تشویق/جواب اعتماد را بی ریا

جواب بی تفاوتی را با التفات /جواب یکرنگی را با اطمینان/جواب مسوولیت را با وجدان

جواب حسادت را با اغماض /جواب خواهش را بی غرور/جواب دو رنگی را با خلوص

جواب نگاه مهربان را با لبخند /جواب منتظر را با نوید/جواب گناه را با بخشش 

                          و جواب عشق چیست به جز عشق؟