قصه یک خواب قشنگ

قصه یک خواب ...

من از اعماق یک سکوت به فراوانی یک صدا رسیده ام

و ترا در آغوش گرم خیالم گرم فشرده ام

و این لحظه های کاغذی را با گرمی تن تو سوزانده ام

ای عطر گلها از نفس تو کمتر !...
ادامه مطلب ...

ای خون خدا...حسین.


الله اکبر الله اکبر .....

اشهد ان لا اله الا الله .....

اشهد ان محمدً رسول الله.....

اشهد ان علیً ولی الله ....

حی علی...

حی علی...

حی علی...

ظهر شده...برخیز....بشتاب...اذان می گویند...قامت ببند ...تکبیر گو و بخوان به نام پروردگارت .حمد و سپاس گو بزرگی ی خدایت را... پرستش کن و استعانت بخواه از او...روز موعود رسید ... رب السماوات والارض...جد شریفت...علی و زهرایت ... و عرشیان در انتظارِ تواند . بزخیز و صراطِ مسقیم را به انتها برسان...به آسمان عروج کن....آسمان در انتطار توست...ای خون خدا...حسین.


......دوستت داریم حسین جان...

تلنگر...

باز هم آیات قرآن کریم را به یاد میاورم که :

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ

بدانید که خدا زمین را پس از مرگ زنده می گرداند. ما آیات و ادله قدرت خود را برای شما بیان کردیم تا مگر فکر و عقل به کار ببندید.

وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْموْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ

و اوست که بادها را پیشاپیش باران رحمتش مژده‏رسان مى‏فرستد تا آن گاه که ابرهاى گرانبار را بردارند آن را به سوى سرزمینى مرده برانیم و از آن باران فرود آوریم و از هر گونه میوه‏اى از خاک برآوریم بدینسان مردگان را نیز از قبرها خارج مى‏سازیم باشد که شما متذکر شوید .

وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ .

و زمین پاک و آماده گیاهش به اذن پروردگارش برمى‏آید و آن زمینى که ناپاک و نامناسب است گیاهش جز اندک و بى‏فایده برنمى‏آید این گونه آیات خود را براى گروهى که شکر مى‏گزارند گونه‏گون بیان مى‏کنیم.

نمیدانید روح و جسمم از تجسم این آیات چه لذتی میبرد و کاش میدانسم شما با دیدن این حیات چه حسی دارید ؟